قلم آزاد

قلم آزاد

محمد رضا غلامی
قلم آزاد

قلم آزاد

محمد رضا غلامی

بی اعتمادی اجتماعی

در یک جامعه اعتماد اجتماعی مثل شیرازه‌ای است که آحاد آن را به هم پیوند داده و از پراکندگی آنها جلوگیری می‌کند. بی‌اعتمادی افراد به یکدیگر و بی‌اعتمادی به ساختار سیاسی و اجرایی جامعه باعث بروز سوءاستفاده‌های مختلف، رشوه، اختلاس و پدیده بد اخلاقی سیاسی و غیره می‌شود. در بررسی انحرافات و مسائل اجتماعی ریشه بسیاری از آسیب‌ها را در بی‌اعتمادی افراد به یکدیگر می‌توان جست‌وجو کرد.

وقتی در یک جامعه منابع به صورت ناعادلانه در بین گروه‌های مردم توزیع شود و این نابرابری در طول زمان استمرار پیدا کند شکاف بین طبقات هر روز بیش‌تر می‌شود و طبیعی است که در این شرایط قوانین و ساختار سیاسی جامعه زیر سوال رفته و نوعی بی‌اعتمادی اجتماعی را در افراد تقویت می‌کند.

بی اعتمادی مردم به ساختارهای اجرایی منجر به تضعیف تعهد اجتماعی و کمرنگ شدن هویت ملی شده و گذشته از آن بی‌اعتمادی به تدریج به سطح روابط میان فردی کشیده می‌شود و حاصل آن انزوای اجتماعی است. بنابراین می‌توان گفت وقتی سرمایه‌های اجتماعی فراموش می‌شود، فقر و بیکاری، تورم و اعتیاد و خودکشی، طلاق و جرایم اخلاقی نیز روندی رو به گسترش می‌یابد. حال به همه این مسائل ضعف مدیریت وفساد  وبی عدالتی درونی حکومت را نیز  اگر بیفزایم  باید منتظر متلاشی شدن ساختار سیاسی واجتماعی توام باشیم. ساختاری که هیچ کدام از اجزا آن ثبات نداشته وعلاقه ای به حفظ آن نیز ندارند واین بدترین نوع  وحالت یک جامعه هست. چیزی که الان در مملکت ما دارد اتفاق می افتد.ومثل یک طوفان بر همه  اجزاء این ستون  می کوبد. امیدوارم ساختار آینده بر عدالت محوری ودوری جستن از  تنش  وبر اعتماد سازی نه فقط در شعار بلکه بر عمل  استوار گردد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.